یعنی آخر م.ج.م چی میشه؟!


 

دو سال پیش تو افطاری دوره وقتی عکس شوهر م.د رو دیدم نذر کردم اگه تا سال بعد مزدوج شده بودم زولبیا بامیه افطار رو ببرم ( البه این رسم نبود و همه ی خرج رو خود صاحب خونه میده) و پارسال که م.د خبر طلاقش رو داد بهمون بازم این تصمیم رو گرفتم.

امسال که هنوز ماه رمضون نیومده. صاحب مجلس اس ام اس داد: " کی زولبیا بامیه رو تقبل میکنه؟"

شاخ درآوردم! گفتم : افطاری تون شب تولدمه می خواستم شیرینی بیارم اگه کسی جوابتو نداد بگو من جای شیرینی زولبیا بامیه میارم!

( قبلشم به مامان پیشنهاد این کار رو داده بودم ولی چون نذر بود دلم می خواست وقتی ازدواج کردم این کار رو بکنم. منتها وقتی بهم پیشنهاد شد دلم لرزید و گفتم بذار شانسم رو امتحان کنم.)

چند دقیقه بعد اس ام اس داد:

شما برنده ی جایزه ی زولبیا بامیه ی ما شدید!

 

خدایا!

می تونه نشونه باشه؟!

شاید قراره اول نذرمو ادا کنم بعد همسرم رو برام بفرستی؟!

من خیلی تنهام خدا!

یک دور دیگه خوندم نامه م رو...


نامه به صاحب سوپرمارکت دنیا



همین خوبه یعنی؟!

باورم شه تموم شد؟!

رسید به 130 تا!

ظرفیتم تموم شدآ!



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد