نوروز 97

سلااااام به روی ماه همتون

سال نو مبارک!

وارد سال 97 شدیم و من 28 سالگی م داره تموم میشه...

فعلا که بحران سی سالگی گریبانم رو نگرفته اتفاقا سال 96 برام اتفاق شغلی خوبی افتاد که تا حدی خیالم از آینده م راحته و در حال حاضر آرامش روحی عمیقی رو تجربه میکنم.

ازدواج هم نکردم و هنوز کاملا بر مجرد بودنم پابرجا هستم

تمام خواستگارهایی که در موردشون نوشتم پرونده شون بسته شده. همونطور که میدونید من چند تا خواستگاری که داشتم رو تایپ کردم اما اونقدر اتفاقات خاص بود که انتشار خاطره ش ممکنه من رو بشناسونه و برام خیلی بد تموم بشه.

در مورد ازدواج تنها نگرانی م بچه دار نشدن در سن بالاست وگرنه چنان نیازی در خودم احساس نمیکنم.در مورد ازدواج تنها نگرانی م بچه دار نشدن در سن بالاست وگرنه چنان نیازی در خودم احساس نمیکنم.

اواخر سال 96 در حالیکه خداخدا میکردم خواستگار به درد بخوری تماس نگیره تا بتونم با ذهن آروم وارد سال جدید بشم، یه خواستگار خوب پیدا شد.

خیلی دلم میخواست بگم بعد از عید بیان اما هم روم نشد به مامانم بگم هم اونها معطل میشدن و شایدم پشیمون.

تا حالا سه جلسه قبل از عید داشتیم و یک جلسه خانوادگی بعد از عید. جلسه ی پنجمی هم در کار هست که هنوز هماهنگ نشده

برام دعا کنید.

نظرات 1 + ارسال نظر
صبا شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1397 ساعت 06:04 ب.ظ

ااا من فکر کردم با همین آخری که ازش نوشتی شده دیگه
کاش می نوشتی چرا نشده...
حالا من مامانم اینا خیلی فشار میارن. یعنیا خیلیااا. در حدی که مامانم شبانه روز کارش ده دعا کردن و نذر کردن و گریه کردن و فکر و خیال!!!
ان شالله اگه به صلاحت هست با همین بشه

نه عزیزم، نشد!
خیلی خیلی متفاوت بودیم
در کل هر چی خدا بخواد همون میشه.
گریه و فکر و خیال که خوب نیست و فشار روانی به خانواده و مخصوصا شما وارد میکنه و خدایی نکرده باعث تصمیم عجولانه و نامناسب میشه، ولی خدا رو شکررررر که مامان شما براتون دعا میکنن و شک نکن که از دعای مادرت بهترین نصیبت میشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد