که عاشقم

 

 

زیباییت برای خودت، من که عاشقم 

به داشتن اگر نه، به دیدم که عاشقم 

حالا مرا ورق بزن و فکر کن به من 

تردید و احتمال نه، قطعا که عاشقم 

دیوانه شو شبیه غزل های مولوی 

فریاد کن به کوی و به برزن که عاشقم 

فال مرا ز خواجه نه، از مولوی بگیر 

تن تن تتن تتن تتتن تن که عاشقم 

شاعر شوم؟ سماع کنم؟ گریه سر دهم؟ 

اصلا بگو به دوست و دشمن که عاشقم! 

این برگه وصیتم، این نامه، این غزل 

دیگر چه حاجتی است به گفتن که عاشقم 

با خون دل نوشته ام این بار نامه را 

انی کتبتوا قصتوا شوقا، که عاشقم 

این مرد عاشق است اگرچه برای او 

سخت است اعتراف به یک زن که عاشقم !!!  

 

 

  

  منبع: کتاب الواح صلح از محمدسعید میرزایی

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد