ح-الف (۴)

خواستگار محترم دیروز یعنی 25 اذر 90 اومد. اول قرار بود با مامانش و خواهرش بیاد ولی اونا براشون کار پیش اومد و تنها اومد و 4 ساعت اینجا بود! این دفعه هم برام گل اورد هم یخش وا شده بود هم چندتا سوال داشت ازم .هم من کلی باهاش حرفیدم.خیلی آقاست!پرتحمل؛ صادق؛ عاطفی و مهربون؛ عاقل؛ نجیب؛ منعطف؛ اهل خانواده؛ اهل مطالعه؛ باجربزه خلاصه اینکه به ایده ال هام خیلی نزدیکه. فقط خیلی مذهبیه که اونم چون درک کردم اذیت کن نیست باهاش مشکلی ندارم.

میمونه دیدن خواهرش و اشنایی بیشتر با خانواده ش .

لباس من: شلوار سفید صندل نوی طوسی تونیک و روسری و چادر سفید قرمز انگتر فاطمه و دستبند صورتی

مامانم: صندل نوی سفید روسری مهسا چادر سفید و یه کم مشکی

اون: جوراب سفید کت شلوار طوسی پیرهن بنفش انگشتر طوسی

گفت درونگرا نیست اصلا گفت تربیت بچه براش مهمه احترام به والدین براش مهمه . قدرت ذهنیش زیادم بد نیست. گفت کلی کارای اینترنتی می کنه گفت با همه تو محل کارش دوسته سلام می کنه. و...

خدا کمکم کنه

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد