ح- الف (۵)

 

امروز آخرین روز پاییزه! و امشب شب یلدا!

اگه زودتر بعله داده بودم میوه و شیرینی شب یلدا مون رو می آوردن!!!! شوخی کردم

جمعه این هفته دارن میان. نمیدونم کیا میان ولی احتمال داره دخترشون رو هم بیارن( که البته خیلی خوشحال میشم ببینمش)

دستور جلسه این هفته اندکی مسایل اخلاقی روابط خانوادگی و بیماری و مسایل اقتصادیه. که اصلش این آخریه ست. دوسه روز پیش مامانم گفت یعنی تو مشکلی با کارمندی زندگی کردن نداری؟ (فکر کنم تصمیم گرفتن واسه عروسی گرفتن و درس خوندنم کمک مالی بدن)

حرصم در اومد حسابی...آخه تو این مدت یه بارم از دهنشون درنیومد بگن پسر خوبیه...عالیه...چه داماد باحالی...هیچی!

نظرات خلاصه و مختصر میدن. تعریف هم نمی کنن. (میدونم چشونه...میخوان بگن خودت داری همه این کارا رو میکنی پس فردا مدعی نشی ما زود شوهرت دادیماآآآ)

منم انگار نه انگار .... خیلی معمولی مثل یه خواستگار عادی باهاشون برخورد میکنم. نشون نمیدم چقدر دارم مترکز روش فکر میکنم. اگه چیز بدی بگن راجع بهش میگم راست میگیدا...ایندفعه می پرسم. که فکر نکنن حالا منم خیلی مشتاقم و عجله دارم.

حالا چند روزه خدا خدا می کنم وضع مالیش خوب باشه...

دیگه تحمل این یکی رو ندارم. البته از اینکه داره دوتا خونه هرچند قسطی و کوچیک و بیخود میخره خیلی خوشحالم...یعنی باهمین 5-6 سال کار کردن و اون مامان بابای بی پولش( خیلی با ادبم که چیز بدتری نگفتم!) خیلی عالیه.

اصلا معلومه از اعتماد بنفس بالاش! این آدم نسبت به ادمی که من یکسال و نیم پیش اومده بود خواستگاری کلی فرق کرده معلومه پشتش گرمه. البته انتظاراتمون از زندگی یکی نیست. اونی که اون عالی میدونه من معمولی می دونم. مامانم گفت فقط باید ترمی 7-8 ملیون خرج دانشگاشو بده!

از یه چیزایی هم بدم اومد:

1-      گفت واسه ازدواج برادرش که 3 سال پیش بوده کمک کرده بهشون!!!( آخه جغله تو گورت کجاست که کفنت باشه)

2-      گفت تمام پس اندازای که داشته رو میذاشته کتاب کنکور میخریده!(یعنی اون بابای بی خاصیتش چی کاره بود؟!)

البته شایدم اینارو میگه که به من بفهمونه از کودکی دوست داشته مستقل بشه.

خلاصه من دعا میکنم این جلسه چیزی نگه که من شل شم.

با خودم میگم: این همونیه که من می خوام

زیباست- قد بلنده- تحصیل کرده- عمران خونده- ارومه و بی ازار- یاد گرفته تو فامیل راحت باشه- باباش با مامانش خیلی خوب رفتار می کرده- منعطفه-رگ خوابشو بدست بیاری تمومه- خانواده تحصیلکرده و اصیل و باکلاسی داره- گرم و مهربونن- من رو دوست دارن و برای بدست آوردنم خیلی تلاش میکنن و مشتاقن و نازم رو میخرن- خانواده عمرانین و میشه رو یه شرکت خانوادگی فکر کرد- میتونه واسم کار پیدا کنه- اونقدر باکلاس نیستن که به خاطر وضع ضایع زندگیمون پشت سرم حرف بزنن- مرد خونواده ست- زنها رو میشناسه- اهل مطالعه و منطقیه-راستگو و درستکاره-

خوب این همون مردیه که اگه به خاطر پول ردش کنم خدا خفتمو میچسبه, خودمم در آینده که خواستگارام بیخود شدن هی برمیگردم عقب و به خودم لعنت میفرستم.(این تجربه رو در موردش داشتم- حتی تو فکر معیوبم داشتم به خونه رهنی ش هم راضی میشدم!)

میخوام ازش بپرسم چقدر پول برای خونه-عروسی-درآمد ماهیانه داره

خداکنه درست توضیح بده.

این جلسه جلسه مهمیه....جوابم بهش بستگی داره...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد