حال و هوای دبیرستان


با م.ح.س.ج رفتم بیرون!

دوست دوران دبیرستانم که خیلی دوسش داشتم اما متاسفانه به خاطر حواشی و بچگی اون موقع ها زیاد قدر همو نمی دونستیم. اما امروز از اینکه در کنار هم بودیم خیلی شاد بودیم. راستش من از انتخابات 88 تا حالا رابطه م رو باهاش کم کرده بودم. دلیل داشتم! شب قبل از انتخابات یه اس ام اس زد: " قبل اینکه بری به این رای بدی یکم فکرتو به کار بنداز." نمی دونم تو چه شرایطی بود و چه طور به خودش اجازه داد که اینطور به من توهین کنه؟! اصلا نمی دونم از کجا فهمید من به کی می خوام رای بدم و از کجا اینقدر مطمین بود که فقط خودش بلده فکر کنه...؟! من جوابش رو ندادم تا افطاری که یکم باهم سرسنگین بودیم و تا افطاری سال بعدش اس ام اس بازی رم قطع کردیم. البته گاهی همو می دیدیم و حرف می زدیم ولی نه مثل سابق. تا خودش کم کم به بهانه سوال در مورد مدرسه و برنامه معلما و ... چند بار بهم اس ام اس داد و کم کم کم کم باهم خوب شدیم. ان شالله خارج رفتنش درست شه و به پسر مورد علاقه ش هم برسه.

 

3 تا خواستگار دارم که انقلاب کردم و گفتم مامان لطف کنه همشون رو همین هفته هماهنگ کنه! می دونم که نمیشه البته! همشون معمولی ان و دودل بودم که کدومو اول راه بدم آخرم سپردوم به قسمت و گفتم راه باز! جاده دراز!

2 تا خواستگارم تو راهن که اصلا حوصله شون رو ندارم.

 

آخر هفته میرم خونه دوستم م.ی از کربلا اومده شاید یه سری هم به عشقم زدم. کاش باشه! 


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد