13 اردیبهشت 92 اومدند!
خانواده ی بسیار خوبی بودن. آروم- سالم مومن
مادرش فرهنگی بود و خواهرش همسن خودم و متاهل. خودش 26 ساله لیسانسه و کارمند... یه آدم معمولی رو به خوب! نه حساسیت خاصی داشت... نه ملاک خاصی برای ازدواج! پدرش بهش خونه و ماشین میداد و عروسی میگرفت و خودش ماهی یکی دو ملیون درامد داشت... خوش تیپ بود اما نیمی از صورتش رو ریش پر کرده بود!
نپسندیدمش! اینهمه سادگی و معمولی بودن و پاکی دل و ... دوست ندارم.
دوست دارم با کسی ازدواج کنم که ارزشم رو درک کنه... نه اینکه هرجا بره خواستگاری و ظاهر دختره رو بپسنده اوکی بده...