ع.س



نمیدونم کی به این آدما اینقدر اعتماد بنفس میده؟!

که از در و دهات پا میشن میان بالا شهر تهرون دنبال یه دختر همه چی تموم که همین بالا شهری ها حسرتش رو دارن!

قضیه از این قراره که تو عروسی م.ص.پ دوست دانشگاهشو دیدم! اسمش فاطمه س. مامانم یکی دو بار دیده بودش... واسه بالا بردن معلوماتش در مورد سعدی اومده بود خونمون. اما من نبودم. تو عروسی پیش مامانم نشست که یهو مامی گفت عکس شوهرتو به دخترم نشون بده! عکسو دیدم اصلا چهره همسرش تو ذهنم نمونده اما قدبلند بود( خود دختره 180 قدشه)

منِ ساده گفتم: " وای... چه قد بلند! خوش به حالت. اگه کسی بیاد خواستگاریم که هیچی نداشته باشه اما اینقدر قدبلند باشه همون جلبسه اول بعله رو میدم!!"

خندید! گفت: " منم کلی صبر کردم" و ...

بعدم حدود 5 دقیقه درد دل کرد.

گفت:" شوهرم لیسانسه و من ترم آخر ارشد"

گفتم: " مهم نیست... مردن دیگه... کار مهمه و اینکه داره تو رو تشویق میکنه کنکور دکترا بدی!"

گفت:" یه دونه دختر بودم و منو بردن شهرستان مامانم داره دق میکنه"

گفتم: " خوب زن باید پیش شوهرش باشه دیگه..."

گفت و گفتم!

نمیدونم چی پیش خودش فکر کرد... فکر کرد چه دختر منعطفیه! و لابد چقدر بی خواستگار!

( من همین طوریم. هخیچ وقت دل کسی رو نسبت به شوهرش سیاه نمیکنم... با اینکه با تمام وجود دلم برای کسی که نتونسته انتخاب درستی کنه می سوزه اما سعی میکنم بهش بفهمونم که زندگیش از خیلی ها بهتره)

اما این فاطمه خانوم اشتباه کرد... چند روز بعد با واسطه گفت که می خواد واسه برادر شوهرش بیاد خواستگاری. ما هم وسط تصمیم گیری راجع به م.ج.م بودیم و گفتیم نمی تونیم بپذیریمشون. خلاصه بعد کلی پیگیری تلفنی با مامانم صحبت کرد...

دختره همچین از برادر شوهر عمله ش تعریف کرد که گفتم بیان( راستش چند روز قبلشم پشیمون شده اما دیگه قرار گذاشته بودیم)

حالم از پسره به هم خورد!

از کل تعریفای فاطمه خانوم فقط پولداریش حقیقت داشت!

باورتون نمیشه فقط نیم ساعت باهاش حرف زدم... نتونستم حتی واسه حفظ آبرو برسونمش به یه ساعت که دلخور نشن!!!

البته از چیزای دیگه هم ناراحت بودم. مثلا اینکه فاطمه واسه چی هلک و هلک اومد خواستگاری... اینکه واسه چی مامانه رفت دم در دنبال پسره

اینکه فاطمه منو تو عروسی دیده بود!( یعنی به باز ترین حالت ممکن!) اما باز ده دقیقه زودتر زنونه اومدن تو!

پسره هم که لامصب فقط ملاکش ایمان و زیبایی بود!!!

روانیم کردن خلاصه.

خدا روزیشون رو جای دیگه حواله کنه!


نظرات 1 + ارسال نظر
دولت سه‌شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 10:08 ب.ظ http://downloadnioz.blogsky.com/

سلام وبلاگ خیلی خوبی داری ولی کم مطلب میزاری عزیزم به یه قالب خوب نیاز داری اگه مایل به تبادل لینک با ما هستید ما را با نام سبز نیوز لینک کنید واطلاع دهید تا شما را لینک کنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد