23/8/92 – 30/8/92


یه خبراییه تو خونه...

داداشی دیر میاد خونه...

صبا میخوابه تا 2 و بعدم میره بیرون تا نه!

من میگم میره کتابخونه

مامی میگه دوست دختر داره...

شواهد قراینی هم وجود داره!

اما من کلا باوردم نمیشه...


اگر وجود داره دوست دارم رفتار مامان اینا منطقی باشه.



شروع کردم هفته ی اول دوره رو...

با یه برنامه ی فشرده...


آقای م.ع صدام کرد و کلی باهام حرف زد که به خدا من خوب درس میدم و اینا...

یه چیزای دیگه هم گفت...انگار میگفت از من چغولی نکنید براتون کار پیدا میکنم و اینا که من نشنیدم کلا!!!



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد