همه چیز درباره سفر راهیان نور سال 1394

سفر راهیان نور به سمت مناطق درگیر جنگ در جنوب کشور با کاروان دانشجویی دانشگاه تهران همراه شدم. زمانی که برای سفر انتخاب شده بود با خیلی از دانشگاه های دیگه همزمان بود و ما در مناطق غملیاتی یا مناطق اسکان با هجوم جمعیت مواجه میشدیم و خودمون که شامل 400 تا دختر و 300 تا پسر بودیم از همه دانشگاه های دیگه بیشتر بودیم! همین مساله باعث میشد همه کارها کند انجام بشه. ابته این مساله بیشتر یه بهانه بود که از طرف مسئولین اعلام میشد...چرا که خودشون اینهمه آدم رو آورده بودن در صورتی که  توانایی اداره بچه ها رو نداشتند و مناطق هم ظرفیت پذیرش اینهمه آدم رو نداشت! مثلا یه جا توقف میکردیم که 400 نفر از دستشویی استفاده کنن و وضو بگیرن...جایی که فقط 3 تا دستشویی داشت و تازه یکی درمیون آبشون هم قطع و وصل میشد. جمعبندی من این بود که مدیریت فوق العاده ضعیف و برنامه ریزی شدیدا افتضاح بود. اینکه به برنامه ها نمیرسیدیم و خوابگاه ها در شان بچه ها نبود و غذاها رو جلوی سگ نمیشد انداخت و کمبود آب بیداد میکرد و...یه بخش ماجرابود.سطحی نگری به موضوع شهادت و استفاده ابزاری از این مفاهیم برای القای ارزشهای مدنظر راوی ها به بچه ها و مانور زیاد روی تیکه تیکه  شدن و پودر شدن و ... شهیدا واقعا نمیدونم چه فلسفه ای میتونه پشتش باشه.

راستی قطارمون رو نگفتم:((

قطار رفت و برگشت که حدود 16 ساعت توش بودیم از بدترین قطارهای اتوبوسی انتخاب شده بود که وضعینت اسفباری داشت که از گفتنش معذورم....

در کل به هیچ وجه این سفر رو به کسی توصیه نمیکنم چون تمام مفاهیمی که از شهادت و شهیدان بزرگی که میشناختم تو ذهنم بود رو به پایین ترین سطح تنزل داد. چون توجیهاتی برای شرایط غیرقابل تحمل رفاهی شنیدم که میخواستم زمین دهن وا کنه و همون موقع منو ببلعه.

یه نکته هم برای ستاد راهیان نور فقط از روی دلسوزی:

با این وضعیت نسبت جذب افراد خیلیی کمتر از دفعشون میشه.

به جای بالابردن کمیت، کیفیت رو بالا ببرید.

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد